پيام
+
به کوچه اي رسيدم که پيرمردي از آن خارج مي شد؛
به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.
وقتي برگشتم و به سر کوچه رسيدم؛ پير شده بودم!!!
به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.
وقتي برگشتم و به سر کوچه رسيدم؛ پير شده بودم!!!
عليرضااحساني نيا
91/12/16
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید